خلاصه داستان :داستان یک گروه کلون با تجربه و زبده با نام Bad Batch را دنبال می‌کند که آن‌ها در تلاش هستند تا در کهکشان به سرعت در حال تغییر، بلافاصله پس از جنگ کلون، راه خود را پیدا کنند.

دکتر استفان استرنج یک طلسم ممنوعه می زند که دریچه ای را به چندجهان باز می کند. با این حال، تهدیدی ظاهر می شود که ممکن است برای گروه او بسیار بزرگ باشد...

 شخصیت "استاد افلو" یکی از مهمترین چهره های مردمی اینبار در فیلمی سینمایی به نام "استاد ما" جای میگیرد. وقتی که امام منصوب شده برای روستایی در منطقه ی ترابزون برای مدتی با تاخیر می آید ، مردم روستا به دنبال امام جماعتی موقت میگردند تا پشت سر آن نماز بخوانند. در نهایت هم "استاد ما" که به صورت رسمی امام نیست به عنوان امام جماعت روستا انتخاب میشود. در این بین وقتی خبر تاسیس نیروگاه برق آبی به گوش روستاییان می رسد ، روستاییان تصمیم به مجادله میگیرند و شخصی که رهبری این جنبش را به عهده دارد کسی جز "استاد ما" نیست. با ورود امام منصوب شده به روستا اتفاقات برای همه سخت تر میشود.

داستان جی سی آبرناتی، سرمربی موفق یک تیم بسکتبال کالج زنان که خود را در میانه یک رسوایی بالقوه ویرانگر حرفه ای می بیند که او را مجبور می کند هر کاری که می تواند برای محافظت از بازیکنان، خانواده و..

 

داستان زندگی پیچیده سارق, قاتل و تبهکار حرفه ی فرقه هپی دهه هفتاد آسیا که نقطه تاریکی در تاریخ محاکمه آسیا تلقی می شود.

 

قسمت دوم از سری تاتر ترکیه ای این حرکات خیلی عالیه به کارگردانی ییلماز اردوغان به سبک کمدی تاتر  

 مالا احمد، رهبر قدیمی از یک قبیله ترکیه از سرطان رنج می برد. در حالی که در حال اجرا به دور از شیمی درمانی اجباری در بیمارستان او ناگهان خود را در یک خانه سالمندان که در آن می یابد…

یه گروه دانشجوی باستان شناسی همراه استادشون برا حفاری میرن. گروه خیلی پرنشاط بودن اما با پیدا کردن یه عروسک در حفاری توسط یکی از دانشجوها اوضاع عوض میشه. همون شب گروه در گیر اتفاقاتی میشن. برای زنده موندن تا صبح مجبور به تلاش و تحمل هستن

خلاصه داستان :مرد جوونی به اسم مرت وقتی خبر فوت پدرشو میشنوه میخواد بره ادانا ، همون موقع ییعیت که هفت ماه قبل پدرشو از دست داده تو همون پمپ بنزین هست که وقتی میشنوه مرت میخواد بره ادانا ماشینشو میدزده چون باباش وصیت کرده ییعیت به یه سفری بره و تنها نباشه و موارد داخل لیست وصیتو تکمیل کنه . مرت از همه چیز بی خبر با ییعیت همسفر میشه و …

خلاصه داستان :این فیلم در منطقه چال دنیزلی فیلمبرداری شده است. روستایی را توصیف می کند که هیچ کس در آن دروغ نمی گوید. یک معلم و یک گروه تئاتر که با دهکده دهم روبرو می شوند، جایی که دیونیسوس، نماینده تئاتر و خدای شراب در آن زندگی می کند، متوجه می شوند که این مکان برخلاف مکان هایی است که آنها به آن عادت کرده اند. اهالی روستا از گفتن هر چه در ذهنشان می گذرد ابایی ندارند. در حالی که معلم شروع به کار در مدرسه روستا می کند، اعضای شرکت می خواهند نمایشی را به نام دیونیزوس روی صحنه ببرند. هیچ کس، از جمله روستاییان، از وجود دیونیسوس که با مردم روستا زندگی می کرد، اطلاعی ندارند. با این حال، دیونیسوس به اطراف نگاه می کند و در صورت لزوم مداخله می کند. اتفاقات به دنبال هم می آیند، اهالی روستا با مهمانان خود درگیر می شوند و موقعیت های خنده دار و قابل تاملی پیش می آید.