زود برمیگردیم .در مورد یه گروهی حرف میزنه که یکی از دوستاشون کلی براشون دردسر میسازه.اوزکان که یمدته یه گل مخصوصی رو پرورش میده ،اگه بتونه موفق بشه این گل و پرورش بده کاربرد داره رو هورمن استرس.وقتی که اوزکان موفق میشه تصمیم میگیره یه پارتی بگیره.و دوستهای صمیمیشو دعوت میکنه اوزکان که منتطره یه جشن بزرگی بگیره همون لحظه اتفاق بدی میوفته .کلاغ که اون گل نادر و میخوره تمام زحمات به هدر میره. اوزکان بدون تلف وقت میره تا یه گل جدید پیدا کنه .تو مسیرشون بدون اینکه متوجه بشن. تمام نقشه و کارهای ریس مافیا رجو رو بهم میزنن و وارد ماجراهای عجیبی میشن .

خلاصه داستان :متین(علی سونال) که بیمار مریضی(وسواس بیش از حد) هست یه روزی با حیات آشنا میشود.رابطه ای که با دعوا شروع شد همانند بوسه زندگی روی زندگیه هر دوشون تاثیر میگذارد و متین بوسیله این عشق درک میکنید که زندگی کردن فقط به معنیه زنده موندن نیست.این دو آدم که یکیشون از زندگی میترسید و یکیشون از زندگی لذت میبرد علارغم همه مشکلات خواهند توانست خوشبخت بشن؟ 

خلاصه داستان :وکیلی که به بازپرس خصوصی تبدیل می شود، پرونده یک فرد گم شده را بر عهده می گیرد و او را به یک جستجوی غیرمنتظره و تغییر دهنده زندگی سوق می دهد.

ابراهیم یه لوله کشی هست که توی دنیای کوچیک خودش زندگی میکنه.یه روز یک جایزه بزرگی رو برنده میشه و تصمیم به تعطیلات رفتن میگیره.با مانکن مشهوری که توی هتل بود یک عشق شروع میشود.اما واقعیت یک چیز دیگه هست.ابراهیم شبیه یک فرد مشهور موفق هست و بجای او میرود.همه چیز درست پیش میرود پلین و ابراهیم عاشق هم میشوند.یک طرف زندگی قبلی ابراهیم یک طرف زندگی لاکچری او هست.در اتفاقات پیچیده ای مثل مافیا،خیانت،مجله خانم ها موضوع رو بدست میگیرن. نقش های اصلی یتکین دیکینجیلر و آزرا آکین و کارگردان فیلم کمدی-عاشقانه آلپر بابایاگمور بعهده دارد.نویسندگی فیلم را هم ایشه بابایاگمور و اپا محمد انجام داده اند.بازیگرهای فیلم هم گونجالو سونار،کان گیرگین،بورا سیوری و هالدون دورمن هستند

 

 

خلاصه داستان : به علت وبای اسبی که در جزیره شیوع پیدا میکنه، یک شبه تمام اسب ها تلف میشن. همون شب رئیس و سلطانِ درشکه‌چی ها توسط برادرش پنهونی کشته میشه. هدفش تصاحب میراثِ صنف درشکه سواری بود که در حال فروپاشی بود. ولی برادرزاده اش هازار مصمّم بود که انتقام پدرشو بگیرد.

 

  خلاصه داستان : عزیز تاجری مشهور و اهل کارادنیز است . پسر کوچک نزدیک ترین دوستش که به قتل رسیده رو به فرزندخواندگی قبول میکنه . عزیز همسرش رو سال ها پیش از دست داده و یک پسر و یک دختر داره . کارتال پسر عزیز ، تا لحظه ای که سلین وارد زندگیش بشه دوست نداشته هیچ زنی رو وارد زندگیش بکنه . در حالیکه سلین در فرانسه (شهر Grasse) به دنبال عشق میگرده ، از لحظه ای که با کارتال آشنا میشه احساس میکنه اون چیزی که به دنبالش بوده رو پیدا کرده . سلین و کارتال حتی با اینکه میدونن عشقشون تنها در یک شب تمام خواهد شد ، باز هم دوست دارن این عشق رو تجربه کنن و عشق اونا از گراس تا ترابزون و سپس استانبول کشیده میشه …  

قتل تزیینی با ماجرای کمدی و جنایی درباره یک گروه از بخش جنایی هست که دنبال یک قاتل مرموز سریالی هستند. کمیسر امین با تجربه و گروهش با پرونده یک قتل سریالی که که قبلا هرگز با چنین چیزی رو در رو نبوده اند درگیر هستند. روش هایی که برای حل این پرونده استفاده میکنند معتبر نیست. جدا از اشتباهاتی که از افراد سر میزند قتل ها همچنان ادامه دارند. یک داستان عشق ممنوعه هم به این ماجرا اضافه میشود